جایت کنارم خالیست
آهسته آهسته ،
پاییز از راه می رسد ...
فصلی پر از تبعیض !
... که متعلق به اقلیت هاست .
آن اندک معشوقه های حقیقی
که دست دردست هم
در پارک های حوالی شهر
روی برگ های زرد ، نارنجی ،
قهوه ای و خشك ،
که همانند فرشی
روی زمین پهن شده
قدم می زنند ...
درهمان حین ،
اگر باران بزند ،
چتر باز نمی کنند
و حسابى ...
هوای دو نفره را ،
استشمام می کنند ...
به کافه می روند
و قهوه ای گرم سفارش می دهند
و به همین بهانه ،
يك دل سير به هم نگاه می کنند ...
آری پاییز ... ،
متعلق به معشوقه های ،
دراقلیت است
همان هایی که ؛
حسابی دل ما را به سوز می اندازند ...
اما جای تو معشوقه ی من کنارم خالیست..
نظرات شما عزیزان: